پست دوم

احساس می‌کنم توی قلبم یک کنسرو دارم، یعنی جای قلبم یک قوطی کنسرو است که همه‌ی حال و روزم، امیدها و آرزوهام مثل ماهی‌های کوچک مرده کنار هم خوابیده‌اند. همان جور سرد و چرب و بی‌حرکت.‌   

Comments

Popular posts from this blog

پست چهارم

پست اول