پست هشتم
دیشب خوابی دیدم، مثل همهی خوابهای اخیرم در شهری سنگی با آسمان سربی رنگ و گرفته و تک و تنها و گمشده بودم. اما میدانستم که توی تهرانم. و مثل تمام خوابهای این شبها باز گشت ارشاد دنبالم بود. یا دنبالم بود یا من میترسیدم که دنبالم باشد.
فهمیدهام که دیکتاتورها قدرت این را دارند که چیزهایی را وارد خوابهای شهروندان بکنند و چیزهایی را از خوابهایشان حذف کنند. مثلا خیلی وقت است دیگر خواب خیابانهای انزلی را نمیبینم، عوضش تهران و پلیس امنیت و اخلاق به عنوان دو تا نشانهی ثابت و تکرار شونده به خوابهایم اضافه شده.
دیشب هم تنها بودم و انگار کپههای زنهای چادری، مثل لکههای سیاه جنبان در زمینهی خاکستری یخی، خیابان را بسته بودند. نه که محل عبور نباشد، حتا انگار کاری هم به من نداشتند، اما بودند و من باید با ترس و انزجار از میان آن زشتی تهدیدکننده عبور میکردم. خیابانها و کوچهها طبقاتی بودند و با پله به هم مربوط میشدند، ترکیبی از شیبهای تند پسکوچههای استانبول و بالا و پایین بودن کوچههای محلهی اندیشهی تهران.
دیشب توی خیابانها گم بودم و یادم نیست که روسری سرم یود یا نه، یعنی حالا توی بیداری که دارم به خوابم فکر میکنم ذهنم میرود سمت این پرسش که توی خیابان حجاب سرم بود یا نه... قبلا این پرسش به ذهنم نمیرسید، اما حالا این هم شده یکی از آن نشانههایی که بود و نبودش یا مشخصه و محور روایت خوابم است یا این که در تعبیر خوابم، پرسشی است که باید پاسخش بدهم. انگار این روسری داشتن و نداشتن همان قدر که توی واقعیت و در حضور جامعهی دوستان و غریبهها و آنها که تو را مبارز و قهرمان میدانند و آنها که تو را ترسو و وسطباز میدانند و آنها که تو را خراب و فاسد میدانند، مهم است؛ در شخصیترین فضایی که میشود آدم با خودش داشته باشد هم مهم و پاسخدادنی است.
دیشب یادم نیست روسری داشتم یا نه... داشتم و نداشتم اما پلیس اخلاق بود... اولش به چشم میآمد اما بعدش به چشم نبود، اما بود، مثل هوا که تنفسش میکنیم. مثل همهی اوقاتی که توی خیابان بدون روسری راه میروم و پلیس نامرئی و توی هوا و روی کول و کله و شانهی ما هست، نشسته یا در تعقیب ماست.
...
وقتی خوابهام را مینویسم چه چیزهایی از توش درمیآید. چه قدر روشن و آرام میشوم نسبت به خودم، حتا وقتی به کابوسهایم فکر میکنم، مثل زندگی واقعیم که پر از خشم و غم و ترس است، اما باز یک روزنهی نور و گرما توش پیدا میشود.
Comments
Post a Comment